-
صفحات ۶۳ و ۶۴
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1390 23:17
93 هیچیک از دو تئوری، قاعده تخیل (1) را قبول نمی کنند زیرا که تخیلات را به امر دیگری تقلیل می بخشند و با آنها صرفا به عنوان اظهاراتی رمزی( semiotic ) برخورد می کنند.(پاورقی شماره 44 کتاب) در دنیای واقعی تخیلات معنایی بسیار بیشتر از آن دارند زیرا که در عین حال نشانه مکانیسم دیگر - برونگرایی سرکوب شده در درونگرا و...
-
صفحات ۶۱ و ۶۲
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 23:07
89 رویکرد علمی در هر دو دیدگاه فوق الذکر بر این پایه است که هر چیز را در حد اصلی که خود قائل به آن هستند تقلیل دهند، و سپس استدلالات مربوطه در پی آن می آید. در مورد تخیلات این عملیات مشخصا به سادگی قابل انجام است زیرا که تخیلات، برخلاف عملکرهای خودآگاه، به واقعیت تطابق ندارند و در نتیجه دارای موجودیتی (1) با گرایش...
-
صفحات ۵۹ و ۶۰
شنبه 28 اسفندماه سال 1389 23:18
86 اگر روانشناسی برای ما تنها یک علم بماند، وارد زندگی نخواهیم شد – تنها به هدف مطلق علم خدمت می کنیم. آن مطمئنا ما را به قدردانی از موقعیت آبجکتیو فرا می خواند اما همواره با هر هدف دیگری جز خودش ضدیت می ورزد. عقل در حبس خود می ماند دقیقا تا آن زمانی که برتریش را با رضایت، با محترم شمردن ارزش اهداف دیگر قربانی نکند....
-
صفحه ۵۸
جمعه 27 اسفندماه سال 1389 23:25
بجای استفاده از واژه "تخیل خلاق" به همان اندازه درست است که بگوییم که در روانشناسی عملی از این دست، نقش اصلی به خود زندگی داده شده است؛ چرا که در حالی که بلاشک تخیل است، زایا و مولد، که از علم به عنوان یک ابزار استفاده می کند، تقاضاهای متعدد از واقعیت خارجی است که در مقام پاسخ، فعالیت تخیل خلاق را تهییج می...
-
صفحه ۵۷
جمعه 27 اسفندماه سال 1389 23:01
83 چنین عبارتی که نقل گردید، به کمک عقیده عمومی، نشان می دهد که چگونه ناخودآگاه فردی با وجود اینکه به وضوح حقیقت را می گفت، طرد می شد. در تاریخ ذهن، علل خاصی برای این طرد وجود دارد که مجال طرح و شرح آن را در اینجا نداریم. بایستی به این حقیقت رضایت دهیم که ناخودآگاه سرکوب شده است. از لحاظ روانشناختی، سرکوب شامل صرفنظر...
-
صفحه ۵۶
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 23:15
و در موقعیتی دیگر وقتی که روزه بودم، شیطانی حیله گر با ظاهری مانند یکی از برادران راهب به سویم آمد که نان به همراه داشت و آغاز به چنین موعظه ای نمود: "برخیز و قلبت را با نان و آب تسکین بده و قدری از آن اعمال سنگین بیاسای چرا که تو انسانی و هرقدر هم که ممکن است شخصی رشدیافته باشی، باز هم با بدنی آسیب پذیر پوشیده...
-
صفحه 55
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 23:07
و این امر همچنان اتفاق می افتد که آنان(شیاطین) گاهی ما را برای نماز شب بیدار می کنند و ما را وادار می کنند که بلند شویم و نیز به صورتهایی مشابه راهبان و اشکالی مانند کسانی که ماتم دیده اند خود را بر ما ظاهر می کنند و آنچنان خود را به نزدیکی ما می کشانند که گویا از راه بسیار دوری آمده اند و شروع به گفتن چنان کلماتی می...
-
صفحه 54
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 00:30
81 گونه ای که در آن مسیح محتویات ناخودآگاهش را به جهان نمایاند، مقبول واقع شد و برای همگان معتبر اعلام شد. از آن پس همه تخیلات فردی بی اهمیت و بی ارزش گردید و به دلیل الحاد، مورد مجازات واقع شد، همانگونه که سرنوشت جنبش گنوسیسم و همه گروه های دینی دیگر، بر آن گواهی می دهد. ارمیاء نبی در همین امر سخن می گوید و هشدار می...
-
صفحه 53
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 23:00
آن شامل این مشخه هاییست که با رویا مشترک است با اینکه رویا، البته بی اختیار انجام می شود و تا حد خیلی زیادتری عجیب می نماید. 80 رابطه شخص با تخیلش به حد زیادی به رابطه اش با ناخودآگاه وابسته است، به طور کلی که آن هم به نوبه خود مشخصا به روح زمانه وابسته است. مطابق حد عقل گرایی ای که غالب می شود، شخص کمابیش طرفدار...
-
صفحه ۵۲
دوشنبه 23 اسفندماه سال 1389 23:00
پس به راستی واقعیت چه خواهد بود اگر در خودمان واقعیتی نباشد، یک esse in anima (در قلب بودن) واقعیت زنده نه محصول رفتار واقعی و آبجکتیو اشیاست و نه منحصرا محصول ایده طراحی شده است، بلکه ترکیبی از هر دو در فرایند روانشناختی زنده است، توسط esse in anima . تنها به واسطه فعالیت حیاتی و خاص روان است که حس-نظر(1) به آن کثرت...
-
صفحه ۵۱
یکشنبه 22 اسفندماه سال 1389 23:01
انسان متمایل به ایده، ذاتا منطقی است؛ به این دلیل است که وقتی هر کاری گفته یا اجرا شود، او نه می تواند منطق کتاب را بفهمد و نه می تواند آن را تحسین کند. تعادلسازی تیپش او را، همانگونه که ما در ترتولیان می بینیم، شخصی با احساسات شدید می سازد، با وجود آنکه احساساتش هنوز تحت جادوی ایده هایش قرار دارد. در نقطه مقابل،...
-
صفحه ۵۰
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 23:00
74 برای آبه لارد بایستی بیان نحوه کانسپتوالیسم آنقدر سخت بوده باشد که الزاما مجبور بوده آن را خارج از ضد و نقیض گوییها بسازد. فکر می کنم نوشته ای بر سنگ قبر او که در یک کتاب خطی در آکسفورد ثبت شده است، نگرشی عمیق به ذات تناقض بار تعالیم او باشد: او آموخت که کلمات در ارتباطشان با اشیاء است که معنا می یابند و اینکه...
-
صفحه ۴۹
جمعه 20 اسفندماه سال 1389 23:03
ما یک روانشناسی داریم، یک علم میانه داریم و این به تنهایی بر متحد کردن ایده و شیء بدون ایجاد فشار بر یکی از آندو، قادر است. این توانایی در خود ذات روانشناسی وجود دارد، با آنکه هیچ کسی نمی تواند مخالف این امر باشد که روانشناسی تا کنون در اجرای این وظیفه موفق بوده است. همانطور که ده رموسات می گوید: آبه لارد سپس پیروز...
-
صفحه 48
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 23:00
70 به نظر می رسد که اگر یکدلی با شیء خارجی(1) فرایند روانشناختی ای باشد که موجب شود تمایز شیء به چیزی بیش از تمرکز معمولا آشکار شود، و مانند آنکه تجرد از شیء، فرایند روانشناختی ای باشد که بیشتر بدین منظور طراحی شده است که چشم انسان را از تمایزات امور جزئی کور کرده، به شباهتهای عمومی معطوف سازد، که شالوده حقیقی ایده...
-
صفحه ۴۷
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1389 23:06
مکتوبات آبله راد، تا آنجائیکه که به بحث مربوط به امور کلی(1) مربوط می شود، مشکل و پیچیده هستند، زیرا که مولف مستمرا با توزین هر بحث و همه جهات وضعیت درگیر بوده. این امر دقیقا بخاطر این است که او هیچ یک از نقطه نظرات مقبول را درست نمی دانست، بلکه همیشه به دنبال فهم و آشتی دادن با نظر مخالف بود، نظریات او حتی توسط...
-
صفحه۴۶
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1389 23:08
67 پس esse in anima حقیقتی روانشناختی است و تنها چیزی که نیاز دارد یافتن آن است که آیا آن امر اغلب به صورت موردی(1) رخ می دهد یا در روانشناسی انسانی، عمومی است. اطلاع داده ای(2)، که "خدا" نامیده می شود و به صورت "بالاترین خوبی" فرموله شده است، همانگونه که خود آن واژه نشان می دهد، برارزش روانی اعلی...
-
صفحه۴۵
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1389 23:04
محتوای هردو بایستی یکی و همانند باشد، هیچ چیز قابل افزوده شدن به مفهوم نیست، که تنها آنچیزی را بیان می دارد که ممکن است، با تفکرم به اینکه (توسط عبارت "آن است")، محمول آن(3) مطلق داده شده است. در صورتی که به گونه دیگری گفته شود، امر واقعی چیزی بجزامکان صرف در بر نخواهد داشت. صد سکه واقعی، هیچ چیزی بیش از صد...
-
صفحه۴۴
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 23:02
65 "قدرت توهم"(1) که در اینجا بدان اشاره شد چیزی بجز قدرت افسانه ای و ابتدائی کلمه نیست، که به همین صورت رمزآلود در مفهوم ساکن می شود. آن نیاز داشت به فرایند بلندی از تحول قبل از اینکه انسان یکبار برای همیشه تشخیص دهد همه آن کلمه را، flatus vocis ، همیشه دلالت نمی کند یک رابطه را یا آن را به وجود نمی آورد....
-
صفحه۴۳
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 23:02
تبدل اندیشه به ماده هرگز گامی ضروری نبود، اما گامی تلویحی بود مانند طنینی از احساسات بدوی تفکر. جدل معکوس گانیلو له لحاظ روانشناختی غیر قابل سوال بود، برای آنکه با وجود آنکه اندیشه جزایر برکت داده شده مکرر رخ می دهد، به طرز بازخواست ناشدنی ای از ایده هایی است که از لحاظروانشناختی کم اثر تر از اندیشه خداست که متعاقبا...
-
صفحات۴۱و۴۲
جمعه 13 اسفندماه سال 1389 22:24
چنین عبارات متناقضی را نمی توان به بعضی نواقص خاص در منطق این متفکران یا حتی به توهم بزرگتری در اینجا و آنجا نسبت داد. چنین کاری، بیهوده خواهد بود. تا حدودی آن امر موضوع تمایزات عمیق روانشناختی است که بایستی شناخته شوند و به وضوح بیان گردند. این پندار که تنها یک نوع روانشناسی و یا تنها یک اصل مبنایی روانشناختی وجود...