ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

صفحه 381

629        اما هیچ چیز بیش از مفهوم تجربی مناسبی را از وقایع ملموس نیست که مفهوم عملی مناسبی را از چنگ واقعیات ملموس در آورد یا بتواند وقایع جدیدی ایجاد کند که تفکر درونگرا تصویر اولیه را به ایده ای ترجمه کند که به شایستگی به واقعیتها تطبیق یابد. چرا که همانند مورد قبلی انباشتگی خالصا تجربی وقایع تفکر را فلج می کند تأثیرشان را از میان می برد، در نتیجه در مورد اخیر تفکر درونگرا رویکردی خطرناک را برای نشان دادن وقایع به شکل تصویر آن یا صرفنظر کردن کلی از آن به منظور نقش آزاد دادن به تخیل نشان می دهد. در آن صورت محال خواهد بود که محصول نهایی – یعنی ایده - اقتباسش را از تصویر  کهن مبهم رد نماید. تمایلی اسطوره شناختی خواهد داشت که انسان مستعد است آن را به "اصالت" تفسیر کند و یا در موارد بارزتر، آن را whimsicality صرف بداند، چرا که ویژگی کهن آن در ابتدا برای متخصصانی که با موضوعات اسطوره شناختی ناآشنا هسند، روشن نیست. توان ذهنی اعتقاد، که توسط ایده ای از این نوع به کار گرفته می شود معمولا بسیار زیاد است و هرچه بزرگتر باشد کمتر به ارتباط با وقایع خارجی می رسد. با وجود آنکه ممکن است برای موسس این ایده به نظر بیاید که ذخیره ناکافی وقایع او همان منبع واقعی برای درستی و اعتبارش می باشد، در حقیقت این امر به این گونه نیست، زیرا که این ایده قدرت اعتقاد بخش خود را از آرکه تایپ ناهشیار می گیرد که ذاتا به طریقی ابدی معتبر و صحیح است. اما این واقعیت آنقدر کلی و نمادین است که در ابتدا باید با دانش تشخیص داده شده قابل تشخیص، در زمانی ماقبل آنکه بتواند حقیقتی کاربردی از نوع هر ارزشی برای زندگی گردد، یکی گردد. مثلا چناچه علیت در هیچ کجا در مسببات عملی و تأثیرات عملی قابل تشخیص نمی بود، علیت چه می بود؟

صفحه 380

 

ج- ویژگی های مخصوص عملکردهای روانی پایه در رویکرد درونگرا

تفکر

628      در بخش مربوط به تیپ تفکری برونگرا، شرح مختصری از تفکر درنگرا ارائه نمودم(پاراگرافهای 79-578) و در اینجا باید بار دیگر به آن ارجاع دهم. تفکر درونگرا به طور مقدماتی با عامل ذهنی جهت یافته است. لااقل عامل ذهنی خود را به عنوان احساسی از هدایتی نشان می دهد که به طور نهایی احساس قضاوتی را تعیین می نماید که نهایتا به تعیین قضاوت می انجامد. گاهی تصویری نسبتا کامل است که ملاک رفتار می باشد. اما تفکر درونگرا خواه به آبجکتهای انتزاعی، خواه به آبجکتهای انتزاعی مربوط شود، داده همواره در نقاط تعیین کننده توجه زیادی به او مبذول می کند. تجربه ملموس بار دیگر به آبجکت منجر نمی شود، بلکه همواره به محتوای گذشته باز می گردد. وقایع خارجی هدف و اساس این تفکر نمی باشد با اینکه شخص درونگرا اغلب دوست دارد تفکر را نیز آشکار نماید. با ذهنیت شروع می شود و به سابجکت هم منتهی می شود با آنکه ممکن است شامل قلمرو واقعیت حقیقی نیز بشود. با توجه به برقراری واقعیتهای تازه، تنها دارای ارزشی غیرمستقیم می باشد، زیرا دیدگاه های تازه بجای دانش وقایع تازه توجه اصلی او را به خود معطوف می کنند. مسائلی را طراحی می کند و تئوری هایی ایجاد می نماید، درون بینی ها و دورنماهای تازه ای پیش رو قرار می دهد، اما با توجه به واقعیت ها گرایش او is one of reserve. همه آنها درست مانند مثالهای نمایشی هستند اما نباید این امکان برایشان فراهم شود که غلبه پیدا کنند. وقایع به حکم اسنادی برای یک تئوری جمع آوری می شوند و هیچگاه برای ذات خود جمع آوری نمی شوند. اگر فرضا این کار انجام شود، صرفا حقی به سبک برونگراست. برای این نوع تفکر وقایع اهمیتی ثانوی دارند؛ آنچه به نظر دارای اهمیتی فروان تر می باشد، توسعه و نمایش ایده ذهنی، یعنی تصویر نمادین اولیه ای که به طور تاریکی در برابر چشم ذهن معلق می باشد. هدف او هیچگاه بازسازی عقلانی واقعیت ملموس نیست بلکه شکل دهی به تصویر تاریکی است که به ایده نورانی وجود دارد. می خواهد به واقعیت دست یابد تا ببیند که چگونه واقعه خارجی در قالب ایده به تناسب می نشیند و جای می گیرد و قدرت خلاقه این تفکر وقتی خود را نشان می دهد که به طور واقعی ایده ای را خلق می کند که با وجود آنکه در حقیقت ملموس خود ذاتی نیست، هنوز مناسبترین نمود انتزاعی از آن است. وظیفه اش زمانی کامل می گردد که ایده ای را که شکل داده است به نظر می رسد که آنقدر گریز ناپذیر از وقایع خارجی - که واقعا اعتبارش را نشان می دهند - پدیدار شده باشد.

صفحه 379

 

هم اکنون، این ناهشیار است که از رابطه با آبجکت مراقبت می کند و این کار را به گونه ای انجام می دهد که به نظر می رسد توهم قدرت و تخیل تفوق را به تباهی بکشاند. آبجکت نسبتهای وحشت آفرین را علیرغم تلاش هشیارانه برای تقلیل آن در نظر می گیرد. در نتیجه، تلاشهای ایگو به منظور جدا کردن خود از آبجکت و تحت نفوذ قرار دادن آن بسیار وحشیانه می گردد. در نهایت خودش را با سیستمی منظم از دفاعها در بر می گیرد( که آدلر به شایستگی درباره آن بحث کرده است) به منظور آنکه لااقل توهم تفوق را نگه دارد. از خود بیگانگی شخص درونگرا از آبجکت در این حالت تکمیل می شود؛ او خودش را با تمهیدات دفاعی از یک طرف خسته می کند در حالی که از جهت دیگر تلاشهای بی حاصلی برای تحمیل خواسته خود بر آبجکت و حمایت از خود به خرج می دهد. این تلاشها دائما توسط تأثیرات گیج کننده ای که از آبجکت دریافت شده است به تعویق می افتد. به طور پیوسته خودش را علیه خواسته اش بر او تحمیل می کند، نامطبوع ترین و لجوجانه ترین تأثیرات را بر می انگیزاند و در هر قدم مزاحم او می شود. ستیزه درونی بزرگی به منظور "به راه ادامه دادن" همواره نیاز است. قالب معمولی که نوروز او به خود می گیرد، psychastenia است، یعنی مرضی که مشخصه آن از یک جهت حساسیت مفرط و از جهت دیگر در معرض قرار داشتن شدید برای فرسودگی و خستگی دیرینه می باشد.

627      تحلیلی از ناهشیار شخصی مقدار زیادی از تخیلات قدرت را که با ترس از آبجکتهایی که او خودش با فشار آنها را فعال نموده است و ترس از چیزی را که او اغلب قربانی شان است را آشکار می نماید. ترس او از آبجکتها به نوعی خاص از بزدل بودن می انجامد: او از اینکه خودش یا عقایدش شناخته شود شانه خالی می کند زیرا می ترسد که این امر صرفا قدرت آبجکت را افزایش دهد. او از تأثیرات شدید بر دیگران هراسناک می گردد و به ندرت از ترس وقوع در تأثیرات خصومت آمیز رها می شود. آبجکتها برای او ویژگیهای توانا و وحشت آفرینی دارند – ویژگی هایی که او به طور هشیارانه نمی تواند در آنها تشخیص دهد اما تصور می کند که از طریق ادارک ناهشیارش آنها را مشاهده می کند. به دلیل آنکه رابطه او با آبجکت شدیدا سرکوب شده است، از طریق ناهشیار که با ویژگی های بعدی بار می شود، رخ می دهد. این ویژگی ها عمدتا بچه گانه و کهن می باشند و در نتیجه رابطه با آبجکت هم ابتدایی می شود و به نظر می رسد که به آبجکت قدرتهای جادویی اعطا شده است. هر امر غریب و تازه ای برانگیزنده ترس و بدگمانی است، گویا ترسهای ناشناخته پنهان هستند؛ ماترک ارث و اموری از این دست به روح او دلبستگی یافته اند گویا طنابهایی نامرئی می باشند؛ هر تغییری، قطعا اگر خطرناک نباشد باعث آشفتگی می شود زیرا به نظر می آید که نوعی پویایی جادویی به آبجکت اعطا می کنند. ایده آل او جزیره ای تنهاست که در آن چیزی بجز آنچه او اجازه داده باشد، حرکت نمی کند. اثر داستانی ویچر یعنی اچ اینر، بینش عمیقی به این سوی خلقیات درونگرا داراست و نیز دارای بینش عمیقی به نماد پردازی اصیل ناهشیار جمعی می باشد. اما این مسأله دوم را باید به کناری قرار دهم زیرا مخصوص به توضیحی از تیپها نمی باشد اما پدیده ای عمومی است.

 

صفحه 378

ب- گرایش ناهشیار

626      برتری عامل ذهنی در هشیار به طور طبیعی با تنزلی در ارزش آبجکت مرتبط است. این اهمیتی که به آبجکت داده می شود بر اثر حق آن نیست . درست همانطوری که نقش بسیار بزرگی در گرایش برونگرا ایفا می کند، برای شخص درونگرا از اهمیت بسیار کمی برخوردار است. تا بدان حدی که هشیاری او به اهمیت ذهنی شده و اهمیتی بیش از حد به ایگو داده شده است، آبجکت در وضعیتی قرار داده شده است که در نهایت توان ادامه دادن ندارد. آبجکت عاملی است که قدرتش را نمی توان انکار نمود، در حالی که ایگو امری بسیار محدود و شکننده است. اگر سلف در مقابل آبجکت قرار می گرفت، امر به گونه ای بسیار متفاوت می گردید. سلف و جهان عاملهایی تناسب پذیر می باشند؛ در حالی که گرایشی درونگرا و نرمال به میزان گرایشی نرمال توجیه پذیر و معتبر است. اما اگر ایگو مدعیات ذهن را ربوده باشد، این امر به طور طبیعی از راه جبران به تقویتی ناهشیار نسبت به تأثیر آبجکت می انجامد. علیرغم تلاشهای ناگهانی کارا برای تأمین نمودن تفوق ایگو، آبجکت به اجرا کردن تأثیری گیج کننده می انجامد که بسیار مغلوب ناشدنی است زیرا به طور ناگهان و فراگیر موجب غفلت فردی می شود و خودش را با اعمال فشار بر آگاهی خود متحمل می کند. بر اثر رابطه انطباق نایافته ایگو با آبجکت – چرا که تمایل برای غلبه یافتن بر آن انطباق نمی باشد- رابطه ای جبرانی در ناهشیار پدیدار می شود که خود را به شکل قیدی مطلق و غیرقابل جلوگیری برای آبجکت ابراز می کند. هرچه ایگو بیشتر تلاش کند که استقلالش یعنی آزادی از التزام و تفوق را نگه دارد، برای اطلاعات عینی بیشتر بنده می گردد. آزادی ذهن فرد توسط افتضاح وابستگی اقتصادی اش محدود گردیده است، آزادی رفتار او در مواجهه با نظر عمومی به رعشه در می آید، تفوق اخلاقی او در باتلاق روابط فرودست فرو می ریزد و تمایل او برای چیره شدن بر اشتیاقی رقت انگیز برای دوست داشته شدن می انجامد.

صفحه 377

 

625 آرکه تایپ قاعده رمزی نمادینی است که همواره زمانی که هیچ ایده هشیاری وجود نداشته باشد یا زمانی که از ابراز ایده های هشیار بر اثر دلایل درونی یا خارجی ممانعت شده باشد آغاز به فعالیت می کند. محتویات ناهشیار جمعی خود را در هشیار به صورت ترجیحات قابل توجه و روشهای مشخص نگاه به امور نشان می دهند. فرد به این دیدگاه ها و رویکردهای ذهنی به شکل عمومی به گونه ای که توسط آبجکت تعیین شود ملاحظه می شود – به شکل ناصحیح زیرا در ساختار ناهشیار روان دارای منبع خویش می باشند و صرفا توسط تأثیر آبجکت آزاد می شوند. آنها از تأثیر آبجکت قویتر هستند، ارزش روانی آنها بیشتر است، چرا که خود را ما فوق؟ همه تأثیرات قرار می دهد. از این رو، همانگونه که برای درونگرا این امر که آبجکت بایستی همواره عامل تعیین کننده باشد، قابل فهم به نظر نمی رسد، این امر به صورت معمایی برای برونگرا باقی می ماند که چگونه دیدگاهی ذهنی می تواند بر وضعیت عینی ارشدیت داشته باشد. او ناگزیر به این نتیجه گیری می رسد که شخص درونگرا یا خودپرستی خودشیفته است یا متعصبی دیوانه. امروزه او به پناه دادن به عقده قدرتی ناهشیار متهم می شود. شخص درونگرا یقینا خودش را در معرض این سوء ظن ها قرار می دهد زیرا شیوه ابراز مثبت و بسیار تعمیم دهنده او که به نظر می رسد از هر ایده دیگری از همان ابتدا جلوگیری کند، با همه تعصبات برونگرا همراهی می کند. به علاوه، سختی قضاوت ذهنی او، درحالی که آن را فوق همه داده های عینی قرار می دهد، به خودی خود برای تولید تأثیر خودبینی نشاندار کافی است. درونگرا در حالیکه با این تعصب مواجه می شود همواره در بحث و جدل واقعی شکست می خورد زیرا از فرضیات عمومی بسیار معتبر ناهشیار که قضاوت ذهنی و ادراکات ذهنی اش بر پایه آن استوار است، بسیار ناآگاه است. in the fashionof the times او به جای آنکه آن را در حیطه هشیاری خودش بجوید، در بیرون به دنبال پاسخی می گردد. اگر او نوروتیک بشود، این امر نشانه وحدت نسبتا کامل از ایگو با سلف می باشد؛ اهمیت سلف به حد صفر رسانده می شود، حال آنکه ایگو به حد زیادی تورم یافته است. تمام نیروی عامل ذهنی سازنده دنیا در ایگو تمرکز می یابد، که منجر به تولید عقده قدرتی نامحدود و خودمحوری احمقانه می گردد. هر روانشناسی که عصاره انسان را به انگیزه قدرت ناهشیار تقلیل دهد از این نوع خصلت نشأت می گیرد. بسیاری از لغزشهای نیچه مثلا در چشایی بر اثر این ذهنی گرایی هشیاری ایجاد شده است.