ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

بقیه صفحه 411

681      دو-AFFECT: عاطفه. منظور من از این اصطلاح حالتی از احساس است که از طرفی دارای تحریک جسمانی معین و از طرف دیگر اختلالی نامأنوس در فرایند خیالی می باشد. من واژه emotion را در ترادف با عاطفه به کار می برم. بر خلاف بلوئر(Bleuler)(نک Affectivity)، من احساسات(نک feeling) را در معنایی متفاوت با عاطفه به کار می برم با آنکه مرز ثابتی ندارد، از آنجاییکه هر احساس پس از آنکه به حد خاصی از قدرت می رسد تحریکات جسمانی را ایجاد می کند، تبدیل به عاطفه می شود. از لحاظ عملی برای شناسایی این دو از هم می توان از همین مطلب استفاده نمود، به دلیل آنکه احساسات می تواند عملکردی باشد که به طور ارادی قابل انجام است در حالیکه عاطفه معمولا چنین نیست. به طریقه ای مشابه، عاطفه به وضوح از راه تحریکات جسمانی درک شدنی از احساسات تمیز داده می شود، در حالی که احساسات عمدتا فاقد این تحریکات می باشند یا آنکه شدت آنها چنان اندک است که مانند پدیده های سایکوگالوانیک تنها به وسیله دقیقترین ابزارها قابل مشاهده می شوند. تجمیع عاطفه از طریق حس تحریکات جسمانی است که از آن صادر می شود. مشاهده همین حقیقت بود که باعث شد جیمز لانگه درباره عاطفه این تئوری را ارائه کنند که عاطفه معلول تحریکات جسمانی است. بر خلاف این دیدگاه افراطی، من در خصوص عاطفه از یک جهت به چشم حالت-احساسی روانی و از جهت دیگر به چشم حالت-تحریکی فیزیولوژیکی می نگرم که هر یک دارای تأثیری انباشته و متقابل بر دیگری است. به عبارت دیگر ترکیبی از حس که خود را با احساس شدت یافته همراه می کند، تا که عاطفه بیشتر به حس نزدیک شود(نک sensation) و به نحو اساسی از حالت احساسی تمایز گردد. عاطفه های شدید، یعنی عواطفی که با تحریکات جسمانی خشن و شدید همراه هستند، را به حیطه عملکرد احساسی ارجاع نمی دهم بلکه به حیطه عملکرد حسی ارجاع می دهم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد