ب- گرایش ناهشیار
626 برتری عامل ذهنی در هشیار به طور طبیعی با تنزلی در ارزش آبجکت مرتبط است. این اهمیتی که به آبجکت داده می شود بر اثر حق آن نیست . درست همانطوری که نقش بسیار بزرگی در گرایش برونگرا ایفا می کند، برای شخص درونگرا از اهمیت بسیار کمی برخوردار است. تا بدان حدی که هشیاری او به اهمیت ذهنی شده و اهمیتی بیش از حد به ایگو داده شده است، آبجکت در وضعیتی قرار داده شده است که در نهایت توان ادامه دادن ندارد. آبجکت عاملی است که قدرتش را نمی توان انکار نمود، در حالی که ایگو امری بسیار محدود و شکننده است. اگر سلف در مقابل آبجکت قرار می گرفت، امر به گونه ای بسیار متفاوت می گردید. سلف و جهان عاملهایی تناسب پذیر می باشند؛ در حالی که گرایشی درونگرا و نرمال به میزان گرایشی نرمال توجیه پذیر و معتبر است. اما اگر ایگو مدعیات ذهن را ربوده باشد، این امر به طور طبیعی از راه جبران به تقویتی ناهشیار نسبت به تأثیر آبجکت می انجامد. علیرغم تلاشهای ناگهانی کارا برای تأمین نمودن تفوق ایگو، آبجکت به اجرا کردن تأثیری گیج کننده می انجامد که بسیار مغلوب ناشدنی است زیرا به طور ناگهان و فراگیر موجب غفلت فردی می شود و خودش را با اعمال فشار بر آگاهی خود متحمل می کند. بر اثر رابطه انطباق نایافته ایگو با آبجکت – چرا که تمایل برای غلبه یافتن بر آن انطباق نمی باشد- رابطه ای جبرانی در ناهشیار پدیدار می شود که خود را به شکل قیدی مطلق و غیرقابل جلوگیری برای آبجکت ابراز می کند. هرچه ایگو بیشتر تلاش کند که استقلالش یعنی آزادی از التزام و تفوق را نگه دارد، برای اطلاعات عینی بیشتر بنده می گردد. آزادی ذهن فرد توسط افتضاح وابستگی اقتصادی اش محدود گردیده است، آزادی رفتار او در مواجهه با نظر عمومی به رعشه در می آید، تفوق اخلاقی او در باتلاق روابط فرودست فرو می ریزد و تمایل او برای چیره شدن بر اشتیاقی رقت انگیز برای دوست داشته شدن می انجامد.