ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

صفحات 383 تا 385

 

631      در شرایط متعارف هرگز تلاش برای دستیابی به "سمت دیگر" موفق نمی باشد – و حرکت در درون ناهشیار با کیفیت بهتری صورت نخواهد گرفت. راه پیش رو معمولا توسط مقاومت هشیار به هر استیلای ایگو بر واقعیات ناهشیار و قدرت تعیین کننده آنها مسدود می شود. حالتی از گسستگی است، به عبارت دیگر نوروزی است که ویژگی آن ضعف درونی و خستگی مغزی فزاینده است – که نشانه های پیسکاستنی هستند.

تیپ تفکری درونگرا

632      درست همانطوری که می توانیم داورین را نمونه ای برای  تیپ تفکری برونگرای نرمال بدانیم، می توانیم کانت را نیز نماینده تیپ تفکری درونگرای نرمال معرفی کنیم. شخص اول(داروین) با واقعیات سخن می گوید و شخص دیگر(کانت) بر عامل ذهنی تأکید می ورزد. کانت خود را محدود به انتقاد از دانش می کند. تمایز کوویر و نیچه با یکدیگر حتی از آن هم شدیدتر است.

633      ویژگی تیپ تفکری درونگرا تقدم نوع تفکری است که تا به حال شرح داده ام. او مشابه همتای برونگرای خود شدیدا تحت تأثیر ایده ها می باشد، با آنکه ایده های او از داده های آبجکتیو بر نمی خیزند بلکه از پایه های ذهنی بر می خیزند. او از ایده هایی مثل برونگرا تبعیت می نماید اما در جهت عکس: به سمت درون است و نه بیرون. هدف او شدت است نه گستردگی. او از این جهات اساسی کاملا به صورت اشتباه ناپذیر از همتای برونگرای خود تفاوت دارد. ویژگی شخص دیگر(کانت)، یعنی رابطه شدید با آبجکتها، مانند هر شخص دیگر با تیپ درونگرا در او مفقود است. اگر آبجکت یک شخص باشد، این شخص دارای احساسی متمایز است که تنها در مسیری منفی اهمیت می یابد، در حالات خفیف تر او صرفا از de trop بودن آگاهی دارد اما با تیپی افراطی تر خودش را رانده امری دقیقا آزار دهنده می بیند. رابطه منفی با آبجکت، که از بی تفاوتی به بیزاری هر درونگرایی را مشخص می کند و شرحی از تیپی که به صورت زیادی متفاوت است ارائه می کند. همه اموری که به وی مربوط می شوند به محو شدن و اختفا می گرایند. نظر او سرد، بی انعطاف، مستبدانه و ظالمانه به نظر می آید زیرا در مقایسه با ارتباطش به ذهن، ارتباطی بسیار کمتر با عین دارد. چیزی در او نمی توان یافت که ابدا ارزش والاتری به عین قائل شود؛ همواره از کنار عین می گذرد و احساس تفوق سابجکت را به فرد القا می کند. ممکن است که مودب، دوست داشتنی و مهربان باشد، اما همیشه موجب نوعی نگرانی می شود که حاکی از انگیزه ای درونی است – خلع سلاح کردن رقیب که باید به هر قیمتی تسکین داده شود و آرام گردد که مبادا باعث رنجش شود. البته او به هیچ وجه رقیب نیست اما اگر به هر معنا حساس باشد خود را مطرود و حتی تحقیر شده محسوب می دارد.

634      عین باید همواره مقداری بی توجهی را بپذیرد و در موارد آسیب شناختی حتی تدابیر بسیار پیشگیرانه نیز درباره آن انجام می شود. بنابراین این تیپ از طریق جبرانسازی و به کمک عملکردهای درونی خود که عبارتند از جو شهری که آشکارا با طبیعت واقعی خود تمایز دارد، مستعد ناپدید شدن در پشت هاله ای از سوء تفاهمات است که هرچه بیشتر تلاش می کند فرض شود بر ضخامت آن افزوده می شود. به رغم آنکه او در ساختن دنیای ایده هایش از چیزی شانه خالی می کند و هیچگاه به سبب آنکه اندیشه ای احتمالا خطرناک، تخریبگر، کفرآمیز یا آسیب زننده به دیگران باشد از پرداختن به آن اندیشه دست نمی کشد، با این حال اگر زمانی مجبور شود که آن را واقعیتی عینی کند دچار شدیدترین اضطرابات خواهد شد. این کار رفتاری غیر معمول است. و هنگامی که او ایده هایش را به دنیا می اندازد، هیچوقت آنها را مانند مادری که مشتاق فرزندانش است مطرح نمی کند بلکه تنها آنها را در جایی تلمبار می کند و اگر به هدف سودمندانه خود نائل نگردند بسیار رنجیده می گردد. ترس و ناکارآمدی شگفت آور او از اشتهار به هر صورت دستی در این امر دارد. اگر محصولش به چشم او صحیح و سالم باشد در آن صورت در واقعیت هم باید چنین باشد و دیگران باید در برابر حقیقت آن سر فرود آورند. بسیار بعید است که او از راه خود خارج شود تا تحسین کسی - خاصه تحسین افراد ذی نفوذ - را برانگیزد. و اگر زمانی خود را به چنین کاری وا دارد معمولا آن چنان خام دستانه آن را آغاز می کند که دقیقا نتیجه معکوس عایدش می شود. معمولا تجربیات بدی با رقبای کاری اش دارد زیرا هیچگاه نمی داند چگونه نزدشان خودشیرینی کند؛ معمولا تنها موفق می شود که به آنها نشان دهد که آنها چگونه برای او بسیار زائد می باشند. او در دنبال نمودن ایده هایش عموما سرسخت، مصمم و قاطع است. پیشنهاد پذیری او به تأثیرات شخصی تضاد عجیبی با این امر دارد. برای آن که خود را در معرض نامطلوب ترین عناصر قرار دهد، صرفا مجبور است که به بی ضرر بودن ظاهری یک شخص متقاعد شود. آنها به صورت ناهشیار کنترل او را در دست می گیرند. او خودش را در ننگ آور ترین راه در معرض ظلم و بهره کشی قرار می دهد اگر تنها در پیگیری ایده هایش راحت گذارده شود. زمانی که بدون اطلاعش مورد تعدی واقع می شود و در عمل تخطئه می شود متوجه نمی شود زیرا در نظر او رابطه با مردم و اشیا در درجه ثانوی قرار دارد و ارزیابی عینی محصولش امری است که از آن ناآگاه باقی می ماند. به سبب موشکافی کاملی که در مسائلش به خرج می دهد، آنها را بغرنج می کند و دائما گرفتار تردید و دودلی می گردد. اما با اینحال ساختار درونی تفکراتش ممکن است برایش آشکار باشد، حداقل آنکه اطمینان ندارد که در کجا و به چه صورتی با دنیای واقعیت مرتبط می شوند. او تنها پس از بزرگترین مشکلات است که خود را به قبول این امر وا می دارد که آنچه برای او روشن است ممکن است برای بقیه به همان میزان روشن نباشد. سبک او درهم آمیخته ای است از همه نوع الحاقات، منضمات، اصلاح کردنها، پس گرفتن حرفها، به کار بستن شروط محدود کننده، شکها و غیره که همگی ناشی از دقت بیش از حد اوست. کار او به کندی و با مشکل به پیش می رود.

635      او در روابط شخصی خود کم حرف است یا آنکه خود را سرگرم مردمی می کند که نمی توانند حرف او را بفهمند و این امر برای او دلیل دیگری برای حماقت عمیق انسان است. اگر احیانا یکبار هم درک شود به سادگی به دست بالا گرفتن ساده لوحانه مهارت والایش کشانده می شود. زنان فرصت طلب کافی است که بدانند چگونه از نادانی او در امور عملی سوء استفاده کنند تا او را مبدل به طعمه ای آسان نمایند؛ در غیر اینصورت به مرد ازدواج نکرده مردم گریزی می شود که قلبی کودکانه دارد. او اغلب در رفتار خود ناشیگری می کند و با دردمندی متوجه پرت کردن توجهات می گردد و یا آنکه به طور شگفت آوری خونسرد و به طور بچه گانه ای ساده لوح است. در رشته کاری خودش برافروزنده شدیدترین اعتراضات که نمی داند با آن چگونه برخورد کند، مگر آنکه وسوسه عواطف ابتدایی اش وی را به بحث و جدلهای شدید و بی حاصل سوق دهد. آشنایان غیر رسمی او را بی مبالات و سلطه جو به حساب می آورند. اما هرچه کسی بیشتر آنها را بشناسد نظرش درباره او خوشایندتر می شود و نزدیکترین دوستانش صمیمیت او را بسیار با ارزش می دانند. در نظر دیگران فردی زودرنج، بدقلق، گستاخ و گاهی بر اثر تعصبات جامعه ستیزش بدخلق به نظر می رسد. در جایگاه معلم که قرار گیرد، تأثیر کمی می گذارد زیرا طرز فکر دانش آموزانش نسبت با او نامأنوس است. گذشته از آن، در اصل درس دادن برای او جاذبه ای ندارد مگر آنکه احیانا برای او مسأله ای تئوری پیش بیاورد. معلمی ضعیف است زیرا هر زمانی که تدریس می کند ذهنش مشغول خود مطلب می شود نه نحوه ارائه آن.

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد