623 گرایش برونگرا به شکل معمول با ساختار روانی جهت یافته است که در اصل ارثی است و در ذهن تولد یافته است. اما این امر، آنگونه که از عبارات فوق الذکر وینینگر فهمیده می شود، نباید صرفا با ایگوی سابجکت یکسان در نظر گرفته شود. این امر تا اندازه ای ساختار روانی سابجکت است که قبل از هر ارتقاء شخصی. موضوع بسیار اساسی یعنی سلف بسیار فراگیر تر از ایگوست زیرا که مورد اول شامل ناهشیار می گردد حال آنکه مورد دوم ضرورتا نقطه کانونی هشیار است. اگر ایگو با سلف معادل باشد، اینکه چگونه گاهی خود را در رویاها به شکلهای بسیار متفاوت و با معانی بسیار مختلفی می بینیم قابل تصور نیست. اما این امر غرابت ویژه شخص درونگراست، که در نگاه داشتن ایگوی خود با تمایلش به همان میزان بی طرفی عمومی است، که ایگوی خود را با سلف اشتباه بگیرد و از آن به عنوان موضوع فرایند روانی تجلیل کند که در نتیجه به ذهن گرایی مذکور منجر می شود که او را از آبجکت دور می سازد.
624 ساختار روانی مانند همان چیزی است که سمون نامش را "mneme" می گذارد و آنچه که من نامش را "ناخودآگاه جمعی" می نامم. سلف شخصی بخش یا جزء یا نماینده امری است که در همه موجودات زنده حاضر است، ترغیب کننده به حالت خاص رفتار روانشناسی است که از یک گونه به گونه دیگر تفاوت می کند و در هر یک از اعضایش ذاتی است. حالت ذاتی رفتار کردن به مدتی مدید تحت عنوان غریزه شناخته می شد و برای حالت ذاتی درک روانی من نام آرکه تایپ را پیشنهاد کرده ام. بگذارید فرض کنم که آنچه را که توسط غریزه فهمیده می شود برای همه آشناست. آن موضوع دیگری با آرکه تایپ است. آنچه را که از آن در می یابم معادل است با "تصویر ابتدایی"، واژه ای که از جاکوب بورکهاردت گرفته شده است و آن را به همان صورت در بخش تعریفات این کتاب توضیح می دهم. در اینجا لازم است خواننده را به تعریف "Image" ارجاع دهم.