ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

صفحه 375

 

622      این امر درباره همه عملکردهای روانی عملی است: آنها موضوعی دارند که دقیقا به همان میزان آبجکت حتمی است. این امر ویژگی حالت برونگرای کنونی ما از ارزشهایی است که کلمه "ذهنی" معمولا سرزنشی به نظر می رسد؛ در همه رویدادها، عنوان "صرفا ذهنی" مانند سلاحی بر سر هر کس که به گونه ای بدون مرز از تفوق مطلق آبجکت قانع نگردیده است. در نتیجه  باید کاملا قانع شده باشیم که در این تحقیق، منظور از "سابجکتیو" چیست. من از عامل ذهنی می فهمم که رفتار یا عکس العملی که با تأثیری که توسط آبجکت ایجاد شده است در می آمیزد و در نتیجه به داده های روانی جدیدی منجر می شد. تا بدانجا که عامل ذهنی از همان زمانهای اولیه و در نزد همه نژادها در حد وسیعی ادراکات و شناخت های پیوسته و ابتدایی ای را باقی گذارده است که تقریبا از حیث عمومیت یکسان یم باشند، واقعیتی است که دقیقا به همان میزانی برپا شده است که که آبجکت خارجی برپا گردیده است. اگر این امر چنین نمی بود، هر نوع واقعیت ابدی و لزوما نامتغیری بسیار تصور ناشدنی می گردید و هر فهمی از گذشته محال می شد. در نتیجه در این صورت عامل ذهنی به اندازه وسعت دریا و شعاع زمین داده ای گریز ناپذیر است. بر همین اساس عامل ذهنی داراری ارزش تعیین کنندگی ثانویه دنیایی است که در آن زندگی می کنیم، عاملی که به هیچ وجه نمی تواند از محاسبات ما کنار زده شود. آن قانون عمومی دیگری است و هر کس که خود را بر پایه آن قرار دهد، دارای پایه ای است که به همان میزان امن و دائمی و معتبر است که بر آبجکت تکیه کند اما درست همانطور که آبجکت و داده عینی به طور دائمی یکسان باقی نمی مانند، در حالی که فاسد شدنی و در معرض تغییر می باشند، به همین صورت عامل ذهنی در معرض تغییر و خطرهای فردی است. به این دلیل ارزش آن نیز نسبی است. به عبارت صحیح تر تحول بیش از اندازه دیدگاه درونگرا به استفاده ای بهتر و مناسبتر از عامل ذهنی منجر نمی شود در عوض به ذهنی نمودن ناخودآگاهی منجر می شود که به ندرت می تواند از سرزنشی که "صرفا ذهنی" است فرار کند. این امر به این سبب با ضد ذهن گرایی ای که قالب گرایشی مفرط و برونگرا یافته، یعنی رویکردی که وینینگر به شایستگی آن را "میساوتیک" شرح نموده است. اما از آن رو که گرایش درونگرا بر پایه واقعیت جایدان، بسیار واقعی و بسیار ضروری برای تطبیق روانی، عباراتی مثل "philautic"، " خودمحور" و غیره نامناسب و توهین آمیز می باشند زیرا این تعصب را بر می انگیزانند که همواره مسأله، ایگوی محبوب است. هیچ چیزی را بیش از چنین پنداری نمی توان اشتباه گرفت. با اینحال همواره در قضاوتهای برونگرا درباره درونگرا با آن روبرو هستیم. البته نه آنکه بخواهم این خطا را به برونگراهای فردی نسبت دهم؛ این امر نسبتا در دیدگاه برونگرایی که عموما مورد پذیرش واقع شده است که به هیچ وجه به تیپ برونگرا محدود نیست، زیرا در میان برونگراها هم دقیقا به همان تعداد نماینده دارد، که به بسیار به ضرر خودشان است. خرده گیر ای از اینکه از طبیعت آنها نادرست است می تواند به شکلی منصفانه به مسأله دوم مربوط شود، حال آنکه این امر نهایتا نمی تواند علیه مورد اول قرار گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد