621 با آنکه هشیاری درونگرا طبیعتا از شرایط خارجی آگاه است، تعیین کننده های ذهنی را به عنوان تعیین کننده های بسیار مهم در نظر می گیرد. در نتیجه در ادراک و شناخت با این فاکتور سوگیری شده است که به تحریک حسی در تطابق با خلق ذهنی فرد پاسخ می دهد. مثلا دو نفر شیء مشترکی را می بینند اما هرگز آن را در به آن گونه نمی بینند که تصاویری که دریافت می دارند کاملا یکسان باشد. درست سوای حاد بودن متغیر اندامهای حسی و برابری شخصی، اغلب تمایزی ریشه ای هم در نوع و هم در شدت رخ می دهد. درآن حالی که شخص برونگرا به شکل پیوسته به آنچه برایش از طرف آبجکت می رسد مجذوب می شود، شخص برونگرا به شکلی اساسی بر تأثیر حس بر آنچه تأثیرات حسی در سابجکت شکل میدهد تکیه می کند. البته ممکن است تفاوت در حالت احساسی منفرد ظریف باشد اما در اقتصاد کلی روانی خودش را در بالاترین درجه نشان می دهد، خاصه در تأثیری که بر ایگو دارد. اگر بخواهم پیش بینی کنم این دیدگاه را در نظر می گیرم که با وینیگر متمایل است که گرایش درونگرا را philautic، autoerotic، خود محور، ذهن گرا، از خود راضی و ... معرفی می کند، در تئوری گمراه کننده و کاملا کاهنده. سوگیری طبیعی گرایش برونگرا را در تناسب با طبیعت درونگرا انعکاس می دهد. بایستی فراموش نکنیم که – هر چند برونگرا بیش از حد در معرض آن است – که ادراک و شناخت کاملا عینی نمی باشند اما همچنین به گونه ای ذهنی مشروطند. جهان صرفا در خودش وجد ندارد بلکه همچنین همانگونه که برای من روی می دهد هست. در حقیقت در نهایت ما ملاکی نداریم که ما را در قضاوت کردن درباره دنیایی که توسط ذهن جذب شدنی باشد یاری کند. اگر قرار بود عامل ذهنی را کنار بگذاریم، به انکار کامل شک بزرگ منجر می شد که به احتمال شناخت مطلق مرتبط بود. و این امر به معنای بازگشتی به پوزیتویسم مبتذل و میان تهی است که به جهش قرن آسیب می زند – که عبارتست از گرایش گردنفرازی عقلانی به همراه ناپختگی عواطف، تخلفی از زندگی به همان حد که گستاخ است. توسط ارزشمداری شدید ظرفیتمان برای تشخیص عینی، اهمیت عامل ذهنی را که به معنای انکار ذهنیات می باشد، سرکوب می کنیم. اما ذهن چیست؟ ذهن همان انسان است – ما ذهن هستیم. تنها ذهنی مریض ممکن است فراموش کند که شناخت باید ذهن داشته باشد و آنکه دانشی نیست که هرآنچه باشد و در نتیجه هرگز دنیایی وجود نخواهد داشت مگر آنکه " می دانم" گفته شود، با آنکه با این بیان شخص محدودیت ذهنی همه دانش را بیان نموده است.