ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

صفحه ۳۳۳

560       این واقعیت که کودکان حتی در اغلب سالهای اولیه عمر خود اغلب رویکردی تیپیکال که تقریبا همیشه بدون اشتباه است نشان می دهند ما را به این خیال می کشاند که آنچه رویکردی خاص را تعیین می کند بحث بر سر بودن در حالت عادی نیست. این گفته دور از قبول نیست که حتی یک شیرخوار در آغوش مادر بایستی فعالیتی ناهشیار برای تطبیق روانشناختی انجام دهد که در آن تأثیر مادر منجر به عکس العملهای خاصی در کودک می یگردد. وقتی این بحث با شواهدی رقابت ناپذیر همراه شود آنقدر سست می شود که در مواجهه با واقعیتی که متساویه رقابت پذیر است که دو فرزند از یک مادر در سنی کم با آنکه در رویکرد مادر تفاوتی ایجاد نشده باشد ممکن است با وجود آنکه تمایلی ندارم که اهمیت غیرقابل درک تأثیر والدی را دست کم بگیرم این تجربه آشنا مرا به این امر وا می دارد که در طبیعت کودک باید به دنبال عامل تعیین کننده باشیم. در نهایت عامل تعیین کننده آنچه کودک به کدام تیپ تعلق داشته باشد به جز تداوم شرایط خارجی، طبع فردی است. طبعا این بحث تنها معطوف به موارد عادی است. در شرایط غیرعادی مانند زمانی که رویکرد خود مادر افراطی باشد رویکردی مشابه نیز به فرزندان واداشته می شود که در نتیجه آن طبع فردی شان را نقض می کند که اگر تأثیرات خارجی غیرعادی مداخله نمی کرد برای تیپی دیگر ممکن بود انتخاب شود. عموما هر وقت چنین جعلی در اثر تأثیر والدی رخ می دهد آن فرد در ادامه آن، نوروتیک می گردد و تنها ا ز راه توسعه دادن به رویکردی که با طبیعتش همخوان باشد می تواند درمان شود.

561         همانند طبع فردی حرفی برای گفتن ندارم. بجز آنکه بگویم یقینا افرادی وجود دارند که از ظرفیت بیشتر برخورداند یا برای آنان مساعد است که تنها از یک طریق تطبیق یابند. این امر به خوبی چنین می تواند باشد که موجبات ناشناخته روانشناختی که از آن اطلاعی نداریم نقشی در این راه ایفا می کنند. من بعید نمی دانم که در نظر تجربه کسی که نقیض تیپ اغلب برای حال خوب روانشناختی ارگانیسم بی اندازه مضر می گردد که معمولا به خستگی حاد منجر می شود.


2- تیپ برونگرا


562       برای آنکه این تیپ و تیپهای بعدی را توضیح دهیم به منظور شرح واضحتر، ضروری است که میان روانشناسی هشیاری و روانشناسی ناهشیار تفاوت قائل شویم. اول پدیده های هشیاری را شرح می دهیم:


الف- رویکرد عمومی هشیاری


563       با وجود آنکه درست است که هر کس بر محور داده هایی که از دنیای خارج ناشی می شود، می گردد هر روز می بینیم که داده های درون خودشان تنها به صورتی محدود نقش تعیین کننده دارد. سرد بودن برون، یک فرد را وادار می کند که کتش را بپوشد اما شخص دیگری که می خواهد مقاوم تر شود این امر را زائد می داند. یک فرد به نهایی ترین مفهوم حرمت می گزارد زیرا همه همین کار را می کنند. شخص دیگر از این  کار سر باز می زند نه به علت آنکه آن را نمی پسندد بلکه به دلیل آنکه در دید او موضوع تحسین جهانی بسیار بعید تر از آن است که قابل تحسین و شناخته شده باشد. یک نفر خود را به شرایط می سپارد زیرا تجربه به او نشان داده است که  هیچ کار دیگری را نمی توان کرد. شخص دیگری بر این اعتقاد است که با آنکه امور سابق هزار بار به همان منوال بوده اند، دفعه هزار و یکم جور دیگری خواهد شد. یک نفر به خودش اجازه می دهد که در اثر وقایع معین جهت گیرد، شخص دیگر در جهت مقابل دارای این دیدگاه می گردد که آن را میان او و داده آبجکتیو مطرح کند. همینک وقتی سوگیری با آّبجکت به این صورت کثرت می یابد که تصمیمات و اقداماتی نه با نگاه های سابجکتیو بلکه در شرایط آبجکتیو تعیین می شوند ما از رویکردی برونگرایانه سخن می گوییم. وقتی این امر عادی می شود، از تیپی برونگرا سخن می گوییم. اگر یک فرد بیندیشد، احساس کند، رفتار کند و در حقیقت به گونه ای زندگی کند که مستقیما با شرایط آّبجکتیو و مطالبات آن همبسته باشد فردی برونگراست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد