227 از جهت دیگر، انگیزه دیونوسوسی(1) به معنای آزادی از غریزه بیکران است، آزاد نمودن پویایی(2) بی عنان حیوان و طبیعت خدایی؛ از اینرو در ریشه دیونوسوسی انسان مثل یک ساتیر(3)، خدا در بالا و بز در پایین.(پاورقی 7 کتاب) انگیزه دیونوسوسی، وحشت نابودی principium individuationis است و در عین حال "لذت هیجان انگیز" در نابودیش است. در نتیجه با مستی قابل مقایسه است که فرد را در حد غرایز جمعی و اجزاء، تضعیف می کند – انفجاری ایگوی دوردست، در جهان. از اینرو در بزم دیونوسوسی، انسان اینگونه است: "طبیعت بیگانه شده، دشمن و یا برده شده که یکبار دیگر صلح خود با پسر ولخرجش- یعنی انسان انسان- را جشن می گیرد."(پاورقی 8 کتاب) هر یک خود را "نه تنها متحد، آشتی و ادغام شده در همسایه اش می باشد بلکه شخصی با اوست."(پاورقی 9 کتاب) فردیت او کاملا نابود گردیده است. "انسان، دیگر هنرمند نیست، محصول هنر گشته است"(پاورقی 10 کتاب) "همه هنرمندی طبیعت در نشئگی مستی ظاهر شده است"(پاورقی 11 کتاب) که به این معناست که پویایی خلاقانه، که همان لیبیدو در شکل غریزی است، شروع به بهره برداری از شخص می کند، گویا که یک آبجکت باشد، و از او به عنوان یک وسیله و یا به عنوان بیانی از خویش استفاده می کند. اگر اجازه داشته باشیم که مخلوق طبیعی را به عنوان "محصول هنر" در نظر بگیریم، در آن صورت البته انسان در حالت دیونوسوسی محصولی طبیعی از هنر نیز گشته است؛ اما تا بدانجا که مخلوق طبیعی به طور قطعی به معنای ظاهری کلمه محصول هنر نباشد، او چیزی جز طبیعت محض که لجام گسیخته نیست، سیلی سهمگین است، نه تنها حیوانی که محدود به خود و قوانین خویش است. من باید به خاطر روشن شدن مبحث بعدی بر این نکته تأکید نمایم چراکه نیچه بخاطر برخی دلایل از روشن کردن آن خودداری نموده است و در نتیجه نقابی مرتبط با زیبایی بر مسأله کشیده است که او خودش در دفعاتی مجبور است که به شکلی غیر ارادی آن را کنار گذارد. بنابراین او درباره بزمهای دیونوسوسی چنین می گوید:
(عبارت نیچه:) عملا در همه جا اصل این مراسمات معطوف به بی قیدی فراوان جنسی است که زندگی خانوادگی و سنتهای محترم آن را در خود نابود کرده بود؛ وحشیانه ترین حیوان صفتی طبیعت ظاهر گردید که شامل ترکیب بسیار ناپسندی از شهوت و قساوت بوده است که همواره در نظر من معجونی ناپسند(4) واقعی می نماید.(پاورقی 12 کتاب)
1.Dionysian impulse
2.dynamism
3.satyr: موجود اسطوره ای در یونان باستان- نیمه خدا و نیمه بز
4. witch's broth
228 در نظر نیچه آشتی آپولوی دلفی(1) را با دیونوسوس نمادی از آشتی این دو متضاد در درون یونان متمدن می باشد. اما او در اینجا قاعده جبران خودش را از یاد برده است که مطابق با آن خدایان المپ، شکوه خود را مدیون تاریکی روان یونان می باشند. با عنایت به این نکته، آشتی میان آپولو و دیونوسوس، "توهمی زیبا" خواهد بود، مطلوبی که با نیاز یونان متمدن در کشمکش با جنبه بربریت خویش فراخوانده شده است، همان عنصری که در ریشه دیونوسوسی به گونه ای کنترل ناشده رخ داد.
1.Delphic Apollo