ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

صفحات ۱۲۷ و ۱۲۸

  

 

206        با وجود آنکه این مشاهداتی که در خصوص حالت میانه(1) انجام شده است، توسط شیلر به فعلیت رسیده است، ما بسیار ورای مفاهیم او رفته ایم. علیرغم آنکه او امور متضاد را در طبیعت انسانی با درون بینی بسیار ظریفانه ای تشخیص داده است، در حالت ابتدایی در تلاش خود برای یافتن راه حل باقی مانده است. به دلیل این شکست، به نظر من می آید که که واژه "حالت زیبایی شناسانه"(2) خالی از خطا نیست. شیلر "حالت زیبایی شناسانه" را در عمل با "زیبایی" یکی می گیرد که به خودی خود احساسات ما را به این حالت وا می دارد.(پاورقی 100 کتاب). او نه تنها علت را با نتیجه خلط کرده است(3) بلکه برعکس تعریف خود، برای حالت "بلاتکلیفی"(4) شخصیت صراحتا مصممی را با یکسان پنداشتن آن با زیبایی ارائه می نماید. در نتیجه از همان ابتدا عملکرد میانه(5) تضعیف گردیده است، زیرا که زیبایی بلافاصله بر زشتی غلبه می یابد در حالیکه آن به همان اندازه، مسأله زشت بودن است. ما دیده ایم که شیلر "شخصیت زیبایی شناسانه" یک چیز را به رابطه آن با " تمامیت قوای متنوع ما"(6) (پاورقی 101 کتاب) تعریف می کند که در نتیجه آن "زیبا" نمی تواند با "زیبایی شناسانه" یکی باشد(7) چرا که قوای متنوع ماهم به شکل زیبایی شناسانه ای تغییر می یابند: بعضی از آنها زیبا و بعضی زشت هستند و تنها یک ایده آلیست متعصب و یک فرد خوش بین می تواند "تمامیت" طبیعت انسان را به شکل صرفا زیبا تصور کند. واضحتر آنکه طبیعت انسان عینا همانی است که هست؛ دارای جنبه های تاریک و روشن مخصوص به خود است. ترکیب همه رنگها خاکستری است – روشنی بر زمینه ای تاریک و تاریکی بر زمینه ای روشن.

 

1.mediatory state  

2.aesthetic mood  

3.blend cause with effect  

4. state of "indeterminacy"

5.mediating function   

6.totality of our various faculties

  7."beautiful" cannot coincide with "aesthetic" 

  

207        این نقیصه ادراکی باعث این حقیقت نیز می شود که دور از چگونگی روشن اینکه این وضعیت میانجیگرایانه قرار است ایجاد شود، باقی می ماند. عبارات متعددی هستند که به روشنی تمام بیان می دارند که توسط "لذت زیبایی محض" به عرصه وجود آمده اند. بنابراین شیلر می گوید: 

عبارت شیلر: آنچه حواس ما را در احساس فوری می ستاید، طبیعت نرم و حساس ما را به هر تأثیری باز می گذارد، اما به همان میزان قدرت ما را برای تقلا کردن می کاهد. آنچه قوای ذهنی ما را برای سختی آماده می کند و ما را برای کاستن از مفاهیم فرا می خواند، ذهن ما را برای هر نوع مقاومتی قوت می بخشد، اما در عین حال به همان نسبت نیز آن را سخت می سازد و ما را از عقلانیت محروم می سازد، به همان اندازه که به ما در راستای امر خود بخودی بزرگتری یاری می رساند. بخاطر همان دلیل یکی از آندو در نهایت باید باعث فرسودگی شود ... به عبارت دیگر، زمانی که ما خود را به لذت زیبایی خالص رها کرده ایم، در چنان موقعی ما اربابان قوای فعال و غیرفعال خود – به یک اندازه – هستیم و بایستی با همان وسیله به جدیت و یا به بازی، به استراحت و یا به جنبش، به اطاعت یا مقاومت، به تفکر انتزاعی(1) یا تعمق(2) بازگردیم.(پاورقی 102 کتاب)  

1.abstract thought      

2.contemplation      

 

208         این بیان در تقابل مستقیم با تعریف سابق از "وضعیت زیبایی شناسانه" قرار دارد که در آن انسان، "پوچ"، یک موجود بی ارزش"، "غیر مصمم" فرض شده بود در حالیکه در اینجا در بالاترین حد توسط زیبایی تعیین گردیده است.(در اختیار آن گزارده شده است(برای آن ترک شده است))اما دنبال نمودن بیشتر این مسأله با شیلر بی فایده است. او در اینجا به مانعی بر می خورد که هم برای خود او و  هم برای دوران او مشترک بوده که برایش ناممکن بوده است که از آن عبور کند، زیرا که در همه جا با "زشت ترین انسان" نامرئی مواجه می شد که کشف آن تا دوران ما و به دست نیچه به تعویق افتاد.

  

209        شیلر مصمم بود که انسان لذتجو (1) را به موجودی استدلالی مبدل کند "در ابتدا به وسیله زیبا(2) کردنش"(پاورقی 103 کتاب) او خود می گوید که " باید در ابتدا طبیعت او را تغییر دهیم"(پاورقی 104 کتاب) " باید انسان را مجبور کنیم حتی در زندگی کاملا جسمانی اش قالب بگیرد" (پاورقی 105 کتاب) " باید عزم جسمانی اش را اجرا کند...بر طبق قوانین زیبایی(3)"(پاورقی 106 کتاب) " بر بستر خنثای زندگانی جسمانی انسان بایستی زندگانی اخلاقی اش را آغاز نماید"(پاورقی 107 کتاب) "با وجود آنکه هنوز در محدوده های حسی خود است، باید آزادی عقلانی خود را آغاز نماید"(پاورقی 108 کتاب) "بایستی در حال تحمیل قانون اراده بر تمایلات خود باشد"(پاورقی 109 کتاب) "باید بیاموزد که با نجابت بیشتری امورش را طلب کند"(پاورقی 110 کتاب)  

 

1.sensuous man          

2.aesthetic      

3. Beauty 

 

210       منظور از کلمه "باید" که در عبارات مولف ما[شیلر] وجود دارد همان "بهتر است" می باشد که همواره در زمانی که انسان راه دیگری را نمی تواند بیابد طلب می شود. در اینجا دومرتبه با همان موانع ناخواسته روبرو می شویم. بی انصافی است که از ذهن یک فرد، اگر چندان بزرگ نباشد؛ توقع داشته باشیم که این مسأله عظیم را که تنها دورانها و ملتها می توانند آن را حل نمایند را رهبری کند و سپس حتی بدون هیچ منظور آگاهانه ای، بلکه صرفا همانگونه که تقدیر می تواند آن را در بر داشته باشد.

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد