192 دیدگاه برهمن(1) شامل عقیده rta(تربیت درست)(2) ، جریان منظم جهان، نیز هست. در برهمن، جوهره خلاق جهانی و زمینه جهانی، همه چیز بر سر جای خود قرار می گیرند، زیرا که همواره در آن حل و از نو ایجاد شده اند؛ همه تحول به روشی منظم از برهمن ناشی می شود. ایدهta سنگ بنای ایده تائو(4) در اندیشه لائوتسه است. تائو، راه صحیح، فرمانروایی قانون، راه وسط در بین متضادها، وارسته از آنها و در عین حال همراه کننده آنها با هم در درون خود است. هدف زندگانی، عبور از این راه میانی و منحرف نشدن به آنهاست. عنصر شورآفرین(5) به هیچ وجه در لائوتسه وجود ندارد؛ جای آن با روشنایی عمیق(6) فلسفی، خردی شهودی و عقلانی که توسط هیچ ابهام اسطوره ای پوشانیده نشده است – خردی که نمایانگر آنچه احتمالا بالاترین درجه قابل دسترس از تفوق روحانی است می باشد که تا کنون از آشفتگی(7) برطرف شده است همانگونه که ستارگان از بی نظمی دنیای واقعی. هر آنچه وحشی است را اهلی می کند بدون آنکه ماهیت آن را تغییر دهد و آن را به امری بالاتر متحول کند.
1.brahman 2.right order 3.universal Ground 4. Tao 5.ecstatic 6.sublime 7. chaos
193 به سادگی ممکن است با این امر مخالفت شود که مشابهت میان سلسله تفکرات شیلر(1) و این ایده هایی که آشکارا از آن دورند بسیار بعید است. اما نبایستی فراموش شود که نه خیلی پس از زمان شیلر، این ایده های یکسان، دارای سخنگوی نابغه قدرتمندی به نام شوپنهاور(2) شدند و آمیختگی شدیدی با ذهن آلمانی یافتند که دیگر از آن جدایی نیافت. به نظر من اهمیت چندانی ندارد که علیرغم آنکه ترجمه لاتینی اپانیشادها توسط آنکوتیل دو پرون(3)(که در 2-1801 انتشار یافت) در دسترس شوپنهاور بوده است، شیلر لااقل نه به صورت آگاهانه توجهی به اطلاعات بسیار اندکی که در زمانش وجود داشت نموده باشد.(پاورقی شماره 93: شیلر در سال 1805 درگذشت) من در تجربیات عملی خود به قدر کفایت مشاهده داشته ام که بدانم که هیچ ارتباط مستقیمی برای ایجاد چنین همبستگیهایی از این دست، نیاز نیست. ما امری بسیار شبیه به آن را در ایده های اساسی مایستر اکهارت(4) و نیز از بعضی جهات ایده های کانت که نمایانگر همبستگی کاملا متحیر کننده ای نسبت به ایده های اپانیشادها دارند، مشاهده می کنیم با اینکه کوچکترین اثری از هر تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم آن وجود ندارد. درباره اسطوره ها و سمبلها نیز وضع به همان صورت است که می تواند به شکل اصیل در هر گوشه زمین برخیزد و باز مشابه هم باشند به دلیل آنکه از همان ناخودآگاه جهانی انسان شکل گرفته اند که محتویاتش بی نهایت کم تنوع تر از نژادها و انسانهاست.
1.Schiller's train of thought
2.Schopenhauer
3.Anquetil dy Perron
4.Meister Eckhart