150 دستورالعمل شیلر تنها توسط کاربستن دیدگاهی ظالمانه قابل اجرا بود، بدون هیچ خویشتنداری اخلاقی برای مراعات انصاف درباره آبجکت و نه هیچ محک با دقتی از صلاحیت خود. تنها تحت چنین شرایطی که شیلر یقینا هرگز تصورش را نمی کرد، عملکرد پست امکان مشارکت در زندگی می یافت. در این صورت عناصر قدیمی که ساده و ناخودآگاه بودند و مزین به افسونگری کلمات قدرتمند و اشارات لطیف بودند هم به صحنه آمدند و به ساختن "تمدن" کنونیمان کمک نمودند، با ارتباط با طبیعتی که انسانیت در حال حاضر تا حدودی با آن حالت ناسازگاری دارد. غریزه قدرت قدیمی که تا کنون در پشت نمای ظاهری زندگی متمدن مخفی شده بود، در نهایت به شکل واقعی خود به رو آمد و بدون شکی نشان داد که ما "هنوز بربری مسلک" هستیم. چراکه نبایستی فراموش شود که به همان میزانی که رویکرد آگاه ممکن است در نوعی خدایگونگی خاص به دلیل دیدگاه بلندپایه و مطلقش به خود مفتخر باشد، رویکردی ناخودآگاه گسترش می یابد که با خدایگونگی ای که به سمت پایین به سوی خدایی قدیمی که طبیعتش حسی و خشن است، جهت داده شده است. enantiodromiaی هراکلیوس مطمئن می سازد که زمانی خواهد آمد که این dues absconditus به سطح می آید و خدای ایده آلمان را به دیواره بکشانیم(1). آنچنان است که گویا انسانها در انتهای قرن هجدهم واقعا آنچه را که در پاریس در حال وقوع بود، ندیده بودند اما در رویکردی زیباشناختی، مشتاق یا کم ارزش درنگ نمودند تا اینکه خود را با افسون معنای واقعی آن اشاره به چاله عمیق طبیعت انسانی بیفکنیم.
شعری از شیلر:
در تحت آنجا دنیا ترس است
و انسان نباید خدایان را به وسوسه بیندازد
بگذار که هیچگاه نداشته باشد تمنای دیدن
آنچیزی را که آنها با شب و ترس می پوشانند.(پاورقی شماره 48 کتاب)
1.press the God of our ideas to the wall
151 هنگامی که شیلر زندگی می کرد، هنوز زمان برای رودرروشدن با آن دنیای زیرین فرا نرسیده بود. نیچه در قلب خود بسیار به آن نزدیکتر بوده است؛ برای او آشکار بود که ما در حال نزدیک شدن به دوران کشمکش بی سابقه بودیم. او بود که نقاب سادگی را زدود و در "زرتشت" خود او از منطقه زیرین، ایده هایی را که محکوم به داشتن حیاتی ترین محتویات از دوران آینده بود فراخوانی نمود.