468 پیوستگی درونی استوار چنین کمپلکس ای، همه تلاشها را برای تأثیرگذاری بر آن از بیرون بی اثر می سازد. تأثیر پذیری تنها زمانی ممکن خواهد بود که بتواند کمپلکس را به همان اندازه محکم و منطقی که به خودش پیوسته است، به کمپلکس دیگری متصل سازد. تکثیر کمپلکس هایی که به شکلی ناکافی متصل گردیده اند، به شکلی طبیعی در انزوای محکم از لیبیدوی درونی نتیجه می دهد. از اینروست که ما به طور منظم تمرکزی فوق العاده را بر فرایندهای درونی می یابیم، چه در احساسات جسمانی یا بر فرایندهای عقلانی که بستگی دارد یا بر موضوعی که تیپ حسی یا تفکری متعلق است. این شخصیت به این گونه ها به نظر می رسد: منع شده از احساسات، مجذوب یا پریشان، "غرق در قعر تفکر" نامتعادل از حیث عقلانی یا خود بیمار دانی. در هر صورت تنها حضور ضعیفی در زندگی خارجی و گرایشی متمایز به تنهایی و ترس از دیگران که غالبا توسط عشقی خاص به حیوانات یا گیاهان جبران می شود. برای جبران این امر فرایندهای درونی به طوری ویژه فعال هستند زیرا گهگاهی کمپلکس هایی که سابقا ارتباط کمی با یکدیگر داشته اند و یا هیچ ارتباطی نداشته اند به ناگاه به هم برخورد می کنند که بدان وسیله عملکرد اولیه را تهییج می کنند را تا اینکه فعالیت را شدت بخشد که به نوبه خود به عملکرد ثانویه ممتدی منجر می شود که کمپلکس ها را توأم می کند. می توان تصور نمود که همه کمپلکس ها در زمانی به این شکل به هم برخورد کنند که در نتیجه آن اتحادی عمومی و پیوستگی محتویات روانی را ایجاد می کند. به شکلی طبیعی این نتیجه کلی صرفا در صورتی محقق می گردد که همه تغییرات ضمنی در زندگی خارجی جلوگیری گردد. اما از آن رو که این امر ممکن نیست، انگیزه های جدید به شکل پیوسته سر می رسند و عملکردهای ثانویه را بنیاد می نهد که خطوط درونی را قطع می کنند و مغشوش می کنند. از این رو این تیپ دارای رویکردی قطعی برای رویگردانی از محرکهای خارجی است تا اینکه از مسیر تغییر جلوگیری کرده باشد، به منظور آنکه از مسیر یکنواخت زندگی جلوگیری کرده باشد تا آنکه همه آن با یکدیگر آمیخته شده باشند. موارد پاتولوژیکی نشانگر این رویکرد نیز هست؛ این موارد به همه چیز بی رغبت هستند و تلاش می کنند که در زندگی گوشه نشین باشند. اما صرفا در موارد معتدل است که چاره، کاهش شدت عملکرد اولیه است اما این امر به خودی خود دوره ای از حوادث است و امری است که در فصل مربوط به نامه های شیلر درباره آن بحث نمودیم.