ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

صفحات ۱۹۲ و ۱۹۳

 

 

(ادامه پاراگراف 323)

اما هرچه دیدن ذهن خلاق عمیقانه تر نفوذ می کند، برای انسانی که در هر حال در توده نقش برجسته ای دارد ابهام آمیزتر می گردد. با وجود آنکه توده به شکلی ناخودآگاه حرفهای او را زندگی می کند، با اینحال او را درک نمی کند؛ این نه بدان دلیل است که شاعر آن را اعلان نموده است بلکه بخاطر آنکه توده، زندگی اش را از ناخودآگاه جمعی به سوی آنچه قرینش شده است، می کشاند. هر چه ملت چیزی از پیغام خویش را با تأمل بیشتری درک کند، اما بدلیل آنکه بیاناتش با فرایندهایی همراه می شود که سابقا در توده رخ داده است، و نیز بدلیل آنکه او تمنیاتشان را پیش بینی می نماید، آنان نسبت به خلق کننده چنین تفکراتی نفرت می ورزند، نه از روی بداندیشی، بلکه صرفا از غریزه خودنگاه داری. وقتی که بصیرت او به ناخودآگاه جمعی به عمقی برسد که محتویات آن دیگر نتواند در هیچ قالب آگاهی بیانی به دست گرفته شود، مشکل است که تصمیم گرفته شود که آیا این امر محصولی ناگوار است یا آنکه به دلیل عمق شدیدش درک ناشدنی است. یک امر ناقص فهم شده که با اینحال محتوای عمیقا مهم معمولا دارای امری ناگوار در آن خصوص است. و محصولات ناگار معمولا مهم هستند. شهرت این خالقها، اگر اساسا اتفاق افتد، پس از مرگ رخ خواهد داد و معمولا چندین قرن به تأخیر می افتد.اظهارات استوالد(1) که یک نابغه امروز حد اکثر به مدت یک دهه مورد سوء برداشت واقع می شود، را باید به قلمرو کشفیات تکنولوژیکی مرتبط دانست و در غیر اینصور این حرف کاملا مضحک خواهد بود.

1.Ostwald's assertion 

 

324      نکته حائز اهمیت دیگری نیز هست که احساس می کنم بایستی توجه را بدان جلب نمایم. حل مسأله در فاست، در پارسیفال واگنر(1) درشوپنهاور و حتی در زرتش نیچه، به مذهب مرتبط است. درنتیجه تعجبی ندارد که اسپیتلر نیز به وضعیتی مذهبی کشیده شده باشد. وقتی که مسأله ای به عنوان امری دینی لحاظ می شود، بدان معنی است که از لحاظ روانشناختی بسیار مهم دانسته شده است که ارزش خاصی دارد و به کل انسانها مرتبط است و از اینرو به ناخودآگاه نیز مرتبط است(محدوده خدایان، جهان دیگر و ...) در نظر اسپیتلر زمینه مذهبی از چنان وفوری برخوردار است که مسأله صرفا مذهبی، با اینکه از غنای اسطوره شناختی و قدمت برخوردار می گردد اما عمق خود را از دست می دهد. شالوده پرمایه اسطوره شناختی باعث می شود که نزدیک شدن به کار، مشکل باشد زیرا مسأله را از فهم آشکار می پوشاند و حل آن را مشکل می سازد. ویژگی غامض، عجیب و غریب و تا حدودی بی مزه که همواره به این نوع از قلابدوزی اسطوره شناختی متصل می گردد، جریان یافتن همدلی را بررسی می کند، شخص را از معنای کار بیگانه می سازد و به کل ، طعم نسبتا نامطبوعی از نوع خاصی از اصالت که از اینکه صرفا توسط  توجه باریک بینانه اش به جزئیات لحاظ روانی غیرمعمول باشد موفق می شود فرار کند. اما این وفور اسطوره شناختی، هرچقدر طاقت فرسا و ناپسند باشد  دارای این مزیت است که به نماد فضای کافی می دهد که آن را در برگیرد، با اینکه در چنان روش ناخودآگاهی که هوش و بذله گویی آگاه شاعر کاملا در معرض از دست دادن توجه  به معنای آن است، اما خود را کاملا وقف تکثیر و تزیین آن می نماید. از این لحاظ شعر اسپیتلر هم با فاست و هم با زرتشت تفاوت می کند: در این کارها مولفان توجه بیشتری به معنای نماد داشته اند، با این نتیجه که وفور اسطوره شناختی فاست و وفور عقلانی زرتشت در امور مرتبط با راه حل مطلوب هرس گردیده است. هر دوی فاست و زرتشت بدین دلیل از لحاظ زیبایی شناسانه بسیار رضایت بخش تر از پرومتئوس اسپیتلر هستند با اینکه مورد اخیر که تفکر کمابیش باایمانی از فرایندهای واقعی ناخودآگاه جمعی می باشد، از حقیقت عمیقتری برخوردار است.

1.Wagner's Parsifal 

 

325        فاست و زرتشت از همیاری بسیار  زیادی در تسلط بر مسأله برخوردارند، در حالیکه پرومتئوس و اپیمتئوس اسپیتلر، با عنایت به غنای  اسطوره شناختی ای که دارد، می تواند از عهده درون بینی کلی تری نسبت به آن و گونه ای که در حیات جمعی ظاهر می شود، برخوردار گردد. آنچه بیش از هر چیز دیگر در تصویرمحتویات مذهبی ناخودآگاه اسپتیلر معلوم می شود، نماد تجدید خداست که متعاقبا در "Olympian Spring" به آن در حد وسیعتری پرداخته است. این نماد به نظر می رسد که ارتباط وثیقی با تضاد میان تیپها و عملکردهای روانشناختی داشته باشد و به گونه ای آشکار، تلاشی برای یافتن راه حلی در قالب تجدید رویکرد عمومی است که به زبان ناخودآگاه، به شکل تجدید خدا بیان شده است. این تصویر اولیه معروفی است که عملا جهانی است؛ لازم است صرفا توجهی به عقده اسطوره شناختی خدای میرنده و تجدید قوا کننده و پیشروهایش در کل مسیر به سمت تجدید قوای طلسمها و charingaهای مرتبط با نیروی جادویی را صرفا توجه دهم. بیانگر تبدیل وضعیتی در رویکرد است که به وسیله آن استعدادی جدید، نمایش جدید از زندگی، ثمردهی ای جدید خلق می شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد