169 مایه تأسف است که شیلر بسیار تحت کنترل این تیپ قرار داشته است، اگر چنین نمی بود، هرگز برایش اتفاق نمی افتاد که به همکاری دو غریزه به چشم "وظیفه عقل" بنگرد زیرا این دو امر متضاد منطقا با هم جمع نمی شوند:tertium non datur – که دقیقا به معنای علتی است که متضاد نامیده می شوند. حتما مراد شیلر ازعقل امری بجز ratio بوده است، امری والاتر و استعدادی تقریبا عرفانی. در عمل، دو امر متضاد تنها در حالت مصالحه(کاهش طرفینی نقاط مورد تنازع) است که می توانند با هم جمع شوند و یا اینکه به شکلی غیر منطقی، امر جدیدی میان آنها آشکار شود که با آنکه با آن دو متفاوت است باز دارای قدرت برخورداری از انرژی هایشان به میزان مساوی باشد به گونه ای که بیانگر هر دو باشد و نیز هیچکدامشان نباشد. چنین بیانی نمی تواند توسط عقل به ثمر برسد، تنها می تواند از طریق زندگی ایجاد شود. در حقیقت، منظور شیلر تنها این امر است، همان گونه که ما از عبارت زیرمی توانیم دریابیم:
عبارت شیلر: اما اگر حالاتی باشد که در آن [انسان] این تجربه دوگانه را در زمان واحد داشته باشد که در یک زمان به آزادی خود واقف باشد و به وجودش آگاه باشد و در عین حال خود را ماده احساس کند و به این برسد که خود را ذهن بداند، در چنین حالات و به شکل مثبت تنها در آن حالات است که او درک باطنی کاملی از انسانیتش دارد و آبجکتی که موجب این درک او شده است، به او به عنوان نشانه ای از سرنوشت قطعی خدمت خواهد نمود.(پاورقی شماره 73)
بنابراین اگر انسان قادر باشد که هر دو استعداد یا غریزه را ، یعنی تفکر را با حس و حس را با تفکر، همزمان زندگی کند، در آن صورت بر اساس آن تجربه (که شیلر نام آبجکت را بر آن نهاده است) است که "نمادی" آشکار می شود که سرنوشت قطعی اش، یعنی راه فردی اش که در آن آری و خیر با هم یکی می شوند، را اظهار می دارد.
170 قبل از آنکه نگاه دقیقتری به روانشناسی این ایده بیفکنیم، مناسب است که تعیین کنیم که شیلر، طبیعت و ریشه نماد را چگونه می داند:
عبارت شیلر: آبجکت در غریزه لذت ... ممکن است در وسیعترین معنایش زندگی نامیده شود؛ مفهومی که بر همه موجودات مادی و همه آنچه مستقیما در نزد حواس حاضر است، دلالت می کند. آبجکت در غریزه مرسوم(1) ... ممکن است که در وسیعترین معنایش، "زندگی" نامیده شود؛ مفهومی که بر همه موجودات مادی و همه آنچه مستقیما نزد حواس حاضر است، دلالت می کند. آبجکت در غریزه مرسوم ... ممکن است که "صورت"(2) نامیده شود، در هر دو حالت مجازی و واقعی؛ مفهومی که شامل همه صفات اشیاء و کلیه روابط آنها با استعدادهای عقلانی می باشد.
1.formal insect
2.form