ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

صفحه ۱۰۱

  

161          همدردی با یک عملکرد متمایز به معنای آن است که آن عملکرد در حالتی جمعی است البته نه دقیقا مثل جمعی، از آنجائیکه ابتدایی است، بلکه به گونه جمعی سازگار شده است تا آنجائیکه "نظر همه ذهنها توسط خودمان بیان می شود" و تفکر و بیان ما دقیقا همنوایی می کند با انتظارات عمومی از آنهایی که تفکرشان متمایز است و تا حدی سازگار گردیده است. بجز آن، "انتخاب همه قلبها توسط اعمالمان نشان داده می شود" تا آنجا که همانگونه که همگی می خواهیم فکری صورت گیرد و عملی انجام شود، فکر می کنیم و عمل می کنیم. و در حقیقت هر کسی در آن موقعی رفتارش بهترین و پسندیده ترین کار می شمارد که بیشترین اصلیت با آن یک عملکرد متمایز وجود دارد زیرا آشکارترین سودهای اجتماعی را به همراه می آورد اما در همان زمان بزرگترین ضررها را برای جنبه های کمتر توسعه یافته طبیعت انسانی مان که گاهی بخش بزرگی از فردیتمان را تشکیل می دهد، را به همراه دارد. شیلر اینچنین ادامه می دهد: 

عبارت شیلر: وقتی که خصومت ابتدایی و در نتیجه ضروری میان دو غریزه رخ می دهد، در واقع روشی دیگری برای نگهداری یکپارچگی در انسان بجز از طریق فرمان برداری مطلق غریزه حسی از غریزه عقلانی وجود ندارد. اما نتیجه آن امر، فقط یکریختی است و شامل تناسب نمی شود و در آن صورت هم انسان برای همیشه منفصل باقی می ماند.(پاورقی شماره 60) 

به دلیل آنکه مشکل است که با وجود همه اشتیاق احساسات به  اصول پایبند بمانیم، راحت ترین مصلحت برای تولید شخصیتی که ایمن تر است را با کند کردنشان بر می گزینیم؛ زیرا که بسیار ساده تر است که در مواجهه با دشمنی بی سلاح آرام بگیریم تا اینکه بخواهیم بر دشمنی مصمم و فعال مسلط گردیم. سپس در این عملیات، شامل بیشترین اموری است که ما آنرا تشکیل موجود انسانی می خوانیم؛ و که در بهترین معنای واژه، مانند دلالت کردن بر ترویج(1) انسانی درونی، نه صرفا ظاهری است. انسانی که اینچنین شکل یافته است، در حقیقت در مقابل طبیعت خام بودن و اینگونه ظاهر شدن، ایمن خواهد بود؛ اما در همان زمان با اصولش در مقابل هر احساس طبیعتی مجهز می شود تا اینکه انسانیت بتواند به همان اندازه کم از خارج نسبت به داخل به او برسد.(پاورقی شماره 61) 

 

162          شیلر از این امر هم آگاه بود که دو عملکرد تفکر و افکتیویتی[یعنی احساسی- حسی]، می توانند با یکدیگر جابجا شوند، که همانگونه که دیدیم هنگامی که  یک عملکرد دارای مزیت(2) باشد رخ می دهد: 

عبارت شیلر: او می تواند به عملکرد منفعل [یعنی احساسی- حسی] قوتی را عملکرد فعال احتیاج دارد، واگذار کند،  توسط غریزه ماده ، formalرا پیش دستی کند و استعداد قابل را استعداد تعیین کننده قرار دهد. در حالت نخست، هرگز خودش نخواهد بود. در حالت دوم، هرگز چیز دیگری نخواهد بود. در نتیجه، در هر دو حالت او نه این و نه آن خواهد بود و در نتیجه، موجودی بی ارزش خواهد بود. 

1.cultivation

2.privileged

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد