ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

ترجمه اثری از یونگ

ترجمه کتاب تیپهای روانشناسی(Psychological Types)

صفحات ۹۱ و ۹۲

 

 

 

139         رویکرد انتزاعی(1) متکی به خود(2) آشکار است؛ حتی قانون عالی رفتار گردیده است. هر اتفاقی باید به یکباره به حد تجربه برسد و از مجموع این تجربیات، به سرعت قانونی برای همه زمانها باید ظهور یابد؛ با وجود اینکه رویکرد دیگر- که هیچ رخدادی نباید تجربه شود مبادا که قوانینی ایجاد نماید که باعث تعویق آینده گردد - به همان اندازه انسانی است. 

1.abstraction

2.self-contained

   

 

140        در مجموع در تعامل با رویکرد شیلر مبنی بر آنکه نمی تواند درباره خدا به عنوان شدن تصور داشته باشد، بلکه به عنوان موجود ازلی؛ از اینرو با شهود اشتباه ناشدنی اش "مشابه خدا بودن" حالت ایده آل درونگرا را تشخیص می دهد: 

 

عبارت شیلر: انسان که در کمال خود تصور می شود مطابق همان امر وحدت یگانه ای است که در میان امواج تغییر تا ابد به همان صورت باقی می ماند....(پاورقی شماره 38کتاب) بلاشک انسان حامل استعداد نهفته الهی در درون خود می باشد.(پاورقی شماره 39 کتاب) 

  

141         این تصور از طبیعت خدا به شکل ناقصی با تجسم مسیحی آن و با دیدگاه های مشابه نوافلاطونی آن از مادر خدایان و پسرش است که به عنوان خالق موجودات نازل می شود.( مقایسه کنید با مباحثه ژولیان و آپوستات (1) درباره مادر خدایان در جلد اول مجموعه آثار، صفحات 462به بعد) اما آشکار است که این عملکردی است که شیلر آن را دارای والاترین ارزش، الهی بودن، می داند: این استواری ایده ایگوست. ایگویی که خود را مجرد می سازد(2) از افکتیویتی برای او مهمترین چیز است، که در نتیجه این ایده ای است که او اغلب تمیز داده است، همانطور که موردی است که با هر درونگرا ست. خدای او، یعنی بالاترین ارزش او، تجرد و حفاظت از ایگوست. برعکس برای برونگرا، خدا تجربه آبجکت است، ظهور کامل در واقعیت؛ از اینرو خدایی که انسان گردید، برای او دلچستر است تا قانونگزاری تغییرناپذیر و ابدی. تذکر مختصر این امر مناسب است که این نظرات تنها برای روانشناسی آگاه تیپها معتبر است. در مورد ناخودآگاه، روابط برعکس هستند. شیلر به نظر می رسد که دارای اطلاع مختصری از این امر بوده است: با اینکه او با بخش آگاه ذهن خود معتقد به خدایی با وجود تغییرناپذیر است، با اینحال راه الوهیت برای او از طریق حواس، توسط افکتیویتی، از طریق فرایند زنده تغییر آشکار می شود. اما برای او این امر، عملکردی با اهمیتی ثانویه است و تا حدی که آن را با ایگوی خود تشخیص می دهد و آن را از تغییر انتزاع (2) می کند، رویکرد آگاه او همچنین کاملا انتزاعی می شود در حالیکه افکتیویتی اش، یعنی ارتباطش با آبجکت، ضرورتا و به تدریج به حالت ناخودآگاه مبدل می شود.

 

1.Julian and Apostate

2.abstract 

  

142         از رویکرد انتزاعی آگاه که در دنباله روی از ایده آلش از هر رویدادی تجربه می سازد و از مجموعه تجربه ها قانون می سازد، محدودیت و بینواسازی خاصی  حاصل می شود که ویژگی درونگراست. شیلر این امر را به وضوح در رابطه با گوته احساس نمود، زیرا که احساس نمود که طبیعت برونگراتر گوته امری است که به گونه آبجکتیو در تقابل با خود او قرار دارد.(پاورقی شماره 41 کتاب) گوته آشکارا درباره خود می گوید: 

  

عبارت گوته: از جهت فکری، رئالیست بدمشربی هستم زیرا که قادرم که از همه چیزهایی را که خود را به من عرضه می دهند، هیچ کدام را تمنا نکنم و چیزی همراه آنها را هم نخواهم. من هیچ نوع تمایزی میان آبجکتها بیش از آنکه آیا برایم جالب هستند یا نه، قائل نمی شوم.(پاورقی شماره 42 کتاب)  

 

گوته با توجه داشتن به اثری که از شیلر گرفته است، به گونه ای بسیار ویژه می گوید:

عبارت گوته: اگر من به عنوان نماینده آبجکتهایی به تو خدمت کرده باشم، تو مرا در مشاهده بیش از حد دقیق اشیای خارجی و روابطشان  تا خودم راهبری کرده ای. به من آموخته ای که به چندین جنبگی درون انسان با انصاف بیشتری بنگرم.(پاورقی شماره 43)

   

143        به عبارت دیگر، شیلر در وجود گوته حسی از شکوه تشدید یافته و یا طبیعت خودش(خود شیلر) را می یابد ، در عین اینکه متوجه تفاوتها نیز هست. او این امر را در عبارت زیر بیان می دارد:   

عبارت گوته: مرا ماده عظیمی که ارزش ایده را دارد، ندان زیرا که من آن را در وجود توست که می یابم. نیاز و تلاش من آن است که از امری ناچیز، چیز بزرگی بسازم و اگر زمانی متوجه فقر من در همه آنچه انسانها دانش اندوخته(1)اش می خوانند، احتمالا خواهی فهمید که از بعضی جهات موفق بوده ام. زیرا محدوده ایده هایم کم اندازه تر است، من آن را سریعتر و پرتعدادتر عبور می دهم و به آن دلیل می توانم با تولید از میان قالب یک تنوع که جایش در محتوا خالی است، استفاده بهتری از آنچه نقدا در اختیار دارم بکنم. کوشش تو در این راه است که جهان وسیع ایده ها را ساده کنی در حالیکه من به دنبال تنوعی برای دارایی های کوچکم هستم. تو برای سلطنت یک مملکت داری و من تنها تعدادی ایده به شکل خانوار که مایلم آن را به دنیایی کوچک گسترش دهم. (پاورقی شماره 44 کتاب)  

1.acquired knowledge

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد